Forgotten Son

گزارش چند روز غیبت

امروز دوشنبه 1397/12/20

چند روز غیبت داشتم و متاسفانه نتونستم از اتفاقات روزمره بنویسم اما این باعث دلسردیم نشد و گفتم امروز هرطور شده باید بیام و اتفاقات رو تعریف کنم...

راستش این چند روز یعنی دقیقا از چهارشنبه هفته گذشته رفتم سر همون کاری که قبلا دربارش نوشته بودم...

اگه بخوام صادق باشم باید بگم واقعا برام سخته چون ساعت کاری بسیار طولانی داره و به خصوص که من اولین باره میرم جایی سرکار...

یکی از بزرگترین چالش های این چندوقته برام این بوده که چون توی این شغل اختیاری از خودم ندارم مجبورم کارهایی رو انجام بدم که خیلی برام سخته و حتی بعضیاشون برام فوبیاس!!!
مثلا من واقعا از ارتفاع وحشت دارم اما این چند روز مجبور بودم (و در آینده مجبور خواهم بود) که برای انجام یه سری کارها از نردبون برم بالا و بالاتر از سطح زمین کار کنم :(

اما خب توی این مدت چندتا آدم جدید رو شناختم و با ایتکه خیلی زوده تا قضاوت کنم و درست بشناسمشو اما میتونم بگم تا به امروز با من رفتار خوبی داشتن!
قبلا یکی برام از سختی های کارکردن برای دیگران تعریف میکرد و مورد مهمش این بود که بقیه کارکنان ممکنه سر به سرت بذارن یا باهات بد رفتاری کنن اما این چند نفر واقعا خلاف اون گفته ها عمل کردن و منو شگفت زده کردن!!!

خلاصه اینطوری بگم براتون که این چندوقت صبح از ساعت 9 میرم سر کار و شب بین 9 تا 9/5 از سرکار برمیگردم (بقیه کارکنان میگن توی عید شبا تا 12 و 1 هم میمونیم!) و بعد از اون وقتی خسته و کوفته برمیگردم خونه یه شام میخورم و میخوابم و جالب اینجاست که حتی شب ها هم خواب میبینم سرکارم و دارم کار میکنم!!!

اما با همه این احوالات بازم به خودم میگم این کارو دارم برای خانواده انجام میدم و امیدوارم یه روزی دیگه مجبور نباشم اینکارو بکنم!
نمیخوام بگم سرکار رفتن و کارکردن بده اما واقعا اینکه صبح بری و شب برگردی خونه و وقتی برگشتی دیگه حتی توان نوشتن وبلاگ نداشته باشی این چه نوع زندگیه!!!

احتمالا تو پست های بعدی به نکات و اتفاقات مهم تر و با جزئیات بیشتر میپردازم :)

متاسفم که ممکنه دیگه نتونم بیشتر به اینجا سر بزنم اما به خودم قول دادم به هیچ وجه از وبلاگ نویسی غافل نشم!!!

 

 

سلام خواهش.. سوال رو بی خیال شدم.
واقعا خسته نباشید که کار می کنید.
منظورم این نبود که فقط خودت که کمک به خانواده خیلی خوبه که کمتر کسی شاید مثل شما باشه منظورم اینه که وقتی من هدف ها و الویت  هایم رو برسی می کنم عمدا این هدف های و الویت  ها در راستای الویت خانواده  باشه   واین هم باز یه کمکه... مثلا الان که کار می کنید می دونم تایم زیادی هست این کار کردن  آیا در بین این کار تایمی نیست که یکم به الویت ها و کارهایی که دوست دارید فکر کنید.؟ (خیلی ها بودن که در کنار کمک به خانواده اهداف خودشون رو به ثمر نشوندن. )
مراقبت خودتون باشید توی ارتفاع.
این نیز می گذرد
امیدوارم روز های پیش رو آینده ایی باشد که انتظار دارید.
 
خیلی ممنون که پیگیر هستید و واقعا باعث دلگرمیه!!!
درباره این موضوع قبول دارم که شاید یه سری کم و کاستی ها از طرف خودمه و اینکه بعضی وقتا دربرابر خستگی و فشارها تسلیم میشم...تلاش میکنم بهتر بشم!
منم امیدوارم شما هم به خواسته هاتون برسید...
و چقدر بد که بیخیال سوال شدید چون این چند وفت با اینکه نمیتونستم سر بزنم اما خیلی کنجکاو بودم بدونم سوالتون چیه :))
سلااااااام. .. 
روز هایی پایانی سال تون بخیر امیدوارم روز هایی خوبی باشه
انشالله تلاشتون بهتر میشه چرا که شما مرد قوی هستید حتما .
دوست دارم وبلاگ خوانی رو تقریبا هر روز بهتون سر میزنم ببینم کی جواب پیامام رو میدید.(بیشترم دوشنبه هامیان نه؟ )
ازطریق چنتا وبلاگ با  وبلاگ تون آشنا شدم.
اگه دوست داشتید جواب  بدید از کنجکاویم در بیاد(تردیدم به خاطر پرسیدن اینکه شاید این جور سوال درست نباشه اول خیلییییی معذرت. )
چند سالتونه؟؟ چرا سیگار می کشید؟؟ 
همیشه دوست داشتید توی چه زمینه ایی کار کنید یا درس بخونید؟؟
نمیشه قالب وبلاگ رو عوض کرد؟؟

(هیچ گونه اجباری  در پاسخ‌گویی نیست ).
سلام
پس وبلاگ خون حرفه ای هستید و باعث افتخاره که وبلاگ من توجهتون رو جلب کرده!!! واقعا خوشحالم...روز مشخصی ندارم راستش...بیشتر وقتی که بتونم و هم وقت داشته باشم و هم خسته نباشم میام...(تقریبا مثل الان :) )
چند سالمه که جواب داده شد پس توی اون یکی پست :) و اینکه چرا سیگار میکشم جواب دقیقی نداره اما بطور کلی بهم حس خوبی میده و واقعا حواسم رو برای دقایقی از مشکلات پرت میکنه (البته موسیقی هم زیاد گوش میدم به همین دلیل) یه دلیل دیگه هم که داره اینه که من از بچگی علاقه داشتم با اینکه دور و بری هام سیگاری نیستن...(خاطره ای دارم از بچگی که به مامان و بابام گفته بودم میخوام بعدا سیگاری بشم :) )
خیلی به کامپیوتر (برنامه نویسی، اینترنت و شبکه و امنیت) علاقه دارم و نمیگم زیاد اما خب مطالعاتی دربارش داشتم و بعضی وقتا یه کارای عملی هم انجام دادم...
منظور این سوال قالب رو درست متوجه نشدم...یعنی میخواید قالب وبلاگی رو تغییر بدید یا من قالب وبلاگم رو تغییر بدم؟ (قالبم خوبه ها عکس هدرش که قشنگه عکس بک گراندش هم عکس سر شخصیت فیلم پرتقال کوکیه)
اصلا وبلاگ رو زدم که روراست باشم چون در دنیای واقعی نمیشه کاملا روراست بود :))
نه  نیستم. . اتفاقی  طی دو سال پیش  آشنا شدم . خب خوشم میاد از این دسته  آدما و نوشته ها  برام فرقی نداره پسر باشه یا دختر.. 
چون دوشنبه بود که جواب دادید دوبار  از این باب گفتم (نخسه ).
 سیگار
امیدوار به چیز بهتر نسبت به سیگار عادت کنی 
و امیدوارم  اول سیگار ترک بشه
اگه خدایی نکرده نشد اول و آخر سیگار باشه  (آخه بابام سیگاری  ودرباره  بدی های سیگار گفتم  ولی . 
خاطر تون مثل حرف داداش کو چولو مه 
نگران شدم
 ولی جالبه:)) )
بله  خوندم  بیست سال یا نوزده سال و چند ماه  اولا فرصت هست برای رسیدن به اهداف ها ..تغییر ها  .. تلاش ها. .
خوب بزرگ شدن ...  برای رشته و کار ی  که دوست دارین موفق باشین  خیلییییی زیاد حتی تو ی جهان ... پس ادامه بدین
بله منظورم شما بودید آخه  توی خوندن اذیت میشم .. 
هیچ اجباری برای تغییر نیست
من خیلی اهل فیلم نیستم
اسم این فیلم هم تازه شنیدم
ودرباره ی جمله آخر خیلی موافق نیستم
شاید در آینده ایی که وبلاگ پا بر جا بود حرف زدم امیدوارم:))
می دونم هم پرحرف هستم وهم لوس(به نظر تون من چند سالمه؟؟؟ ))😉😊



در فکر اندیشیدن تدبیری هستم برای رنگ قالب که درستش کنم (راستش برنامه نویسی وب بلد نیستم اما یه چیزایی میفهمم...درستش میکنم اما شاید طول بکشه)
به نظر من فیلم ببینید...البته کتاب خوندن هم دنیای جدیدی یا حتی دنیاهای جدیدی برای آدم میسازه اما اگر احیانا مثل من حوصله کتاب ندارید حتما فیلم ببینید خیلی از اتفاقات زندگی رو میشه با فیلم ها تطبیق داد و یه جورایی از فیلم ها درس گرفت که چه واکنشی نشون بدیم...
والا پرحرفی بد نیست اگه حرف خوب زده بشه به خصوص که خودمم خیلی دوست دارم سفره دلم رو باز کنم و کلی  حرف بزنم پس منم پرحرفم :)) اما درباره لوس بودن من چیزی حس نکردم مبنی بر لوس بودن و من اصلا در تشخیص سن حتی از روی ظاهر مهارت ندارم چه برسه به این شرایط اما به هرحال حس میکنم دارم از طرف یه بزرگتر راهنمایی میگیرم...
بزرگتر :)
نه نیستم 
نمی دونم راهنمایی هست یا نه اما با آدم های بزرگتر از خودم زیاد ارتباط دارم 
علاوه بر سن کم
تجربه زیادی شاید داشته با شم نمی دونم
ولی دوست دارم  هرچی که بهم گفته میشه که خوب هست  رو انتقال بدم
و تا جایی  که ممکنه ازش استفاده کنم.
عجب!!!
پس حتما از اونایی هستید که بیشتر از سنتون میفهمید (به قول سریال دودکش)
بهترین طرز تفکر به نظر من همینه که انسان کامل نیست و باید از خوبی های بقیه چیز یادبگیره تا بتونه به اون تکامل نزدیک بشه...
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Bayan